مسجد حضرت حجت (عجل الله تعالی فرجه الشریف) مشهدمقدس

گزارش فعالیت های مسجد حضرت حجت(عجل الله تعالی فرجه الشریف) مشهد واقع در خواجه ربیع، بولوار 22 بهمن 26/11 حجت(عج)3

مسجد حضرت حجت (عجل الله تعالی فرجه الشریف) مشهدمقدس

گزارش فعالیت های مسجد حضرت حجت(عجل الله تعالی فرجه الشریف) مشهد واقع در خواجه ربیع، بولوار 22 بهمن 26/11 حجت(عج)3

۷۴ مطلب در آذر ۱۳۹۳ ثبت شده است

اسناد و مدارک تاریخی، سابقه پیوند و همکاری بهائیان با امریکا را به بیش از یک قرن پیش می‌رساند.
برای نمونه، زمانی که مستر شوستر، مستشار مشهور امریکایی، در اوایل مشروطه دوم به عنوان رئیس کل دارایی ایران به کشورمان آمد، جمعی از بهائیان تهران طبق دستور محفل بهائی در هنگام ورودش به تهران، به استقبال وی شتافتند1 و اساسا در انتخاب شوستر برای این امر، کاردار «بهائی» سفارت ایران در امریکا، علیقلی خان نبیل الدوله (عضو فراماسونری امریکا و مرید عباس افندی) نقش اساسی داشت. (ایام: راجع به نبیل‌الدوله در بخشی مستقل توضیح داده شده است).
دکتر میلسپو ـ دیگر مستشار امریکایی ـ هم که پس از شوستر به ایران آمد، بویژه در دوران دوم مأموریتش در ایران (اوایل سلطنت محمدرضا) برخی از مسئِولان دارایی را از میان این فرقه برگزید، که مورد اعتراض برخی از نمایندگان مجلس 14 (نظیر آیت‌الله حاج شیخ حسین لنکرانی) و مطبوعات وقت واقع شد. از تلگراف رمزی مخبرالسلطنه هدایت، حاکم فارس در جنگ جهانی اول، به وزیر داخله (مورخ 17 جمادی الثانی 1332ق) بر می‌آید که کلنل مریل (افسر امریکایی ژاندارمری که قبل از ورود افسران سوئدی به ایران در زمان احمد شاه، در ژاندارمری خزانه ایران فعالیت داشت) یکی از مبلغان بابی (بهائی) موسوم به روح‌الله خان را مترجم خود قرار داده بود. هدایت در این تلگراف می‌افزاید که: این عمل مریل، با اعتراض علما و دیگران روبه‌رو شده و او وعده کرده بود که فرد بهائی یاد شده را با مادر زنش به امریکا بفرستد ولی تنها مادر زن وی را به امریکا گسیل داشت... 2
بهائیان معمولا از رابطه خود با امریکایی‌ها جهت تحت فشار قرار دادن مقامات ایران استفاده می‌کردند. برای نمونه می‌توان به تهدید سفیر ایران در پاریس (نظر آقا یمین‌السلطنه) توسط خانم لوئیس موره (از بهائیان فعال غرب) اشاره کرد، که هنگام اقامت مظفرالدین شاه در فرانسه، تقاضای ملاقات با شاه را کرد و وقتی ممانعت سفیر ایران را دید تهدید کرد: «فورا خودم میروم نزد وزیر مختار امریکا مقیم پاریس و به اتفاق او به حضور صدراعظم میروم. نظر آقا خان پرسیدند: آیا سفیر امریکا بهائی است؟ من جواب گفتم: برای شما فرق نمیکند، خواه بهائی باشد یا نباشد. چه، ما مردمان فقیر بیقدر نیستیم...» .3
آن گونه که از اسناد و مدارک موجود تاریخی برمی‌آید، «سابقه حضور بهائی‌ها در امریکا به اوایل قرن 14 هجری بازمی‌گردد... نخستین بار در 30 رمضان 1318ق گزارشی [محرمانه] از فعالیت‌های این گروه در شیکاگو برای اطلاع مقامات بالاتر به تهران ارسال شد. وزیر مقیم ایران [در امریکا] گزارش می‌دهد که گروهی از روسای بابی [بهائی] که به آن شهر آمده‌اند با وی ملاقات کرده و درخصوص خود اطلاعاتی داده‌اند» . آنان مدعی «حضور قریب به یکصد هزار نفر بابی [بهائی]» در امریکا شده‌اند که وزیر مقیم آن را اغراق‌آمیز خوانده و جمعیت بهائیان در امریکا را حدود 10 هزار تن بیشتر گمانه نمی‌زند. وی «گزارش می‌دهد که این گروه، افرادی پولدار، مطلب نویس و صاحب نفوذ هستند که بعضا تا درجه دکتری تحصیلاتی داشته‌اند و با تاسیس مراکزی به تربیت اطفال و ایتام و استعلاج مریض‌ها می‌پردازند» . او خواستار تعیین دو مامور مخفی برای کسب اطلاع از حالات و رفتار آنها می‌شود. در گزارش 12 جمادی الاول 1319، خاطرنشان گردید که افراد یادشده اخبار ایران را به دقت تعقیب کرده و حتی از تحت فشار قراردادن دولت ایران در محافل سیاسی ـ فرهنگی امریکا به منظور اعطای آزادی بیشتر به اقلیت بهائی فروگذار نمی‌کنند. اقدامات بهائیان مقیم امریکا سبب شد تا سفارت آن کشور در تهران، حمایت از این اقلیت را در دستور کار خود قرار دهد» .4
ارتباط «بودار» و «حساب‌شده» ای که امریکایی‌ها از سالها پیش از مشروطه، با بابیها و بهائی‌ها برقرار کرده بودند و با طلوع مشروطه شدت یافت، نکته بسیار درخور تعمقی است. جان ویشارد، پزشک سفارت امریکا در زمان مظفرالدین شاه، از آمدن یک گروه امریکایی به تهران در پگاه مشروطه برای خط دهی به جریان بابیت و بهائیت خبر می‌دهد. وی، ضمن اشاره به ماجرای بابیت و انشعاب بهائیت از آن، می‌نویسد: «سر و صدای این قضایا در سرتاسر ایران پیچید و حتی با تبلیغاتی که در واشنگتن انجام شد، دنیای جدید نیز از جریان امر مطلع گردید. در سال 1906 [1324ق / 1285ش] یک دسته امریکایی که گرایشی پیدا کرده بودند، در تهران جمع آمدند، سپس به اصفهان رفتند، تا هم از کم و کیف قضایا سردرآورند و هم حرکت تازه را جهت بخشند» .5
سر آرتور هاردینگ (وزیرمختار انگلیس در سالهای نزدیک به مشروطیت) در خاطراتش می‌نویسد: «مبلغان امریکایی مقیم ایران عقیده داشتند که آتیه مذهبی این کشور با بابی‌ها است» !6 (ای بسا آرزو که خاک شده!) و این سخن، به زبان «دیپلماسی» ، مفهومی جز لزوم «برنامه‌ریزی و سرمایه‌گذاری» برای روی کارآوردن این فرقه مرموز در ایران و اجرای مقاصد شیطانی امریکا به دست آنان ندارد؛ همان چیزی که در عصر پهلوی، بویژه نیمه دوم سلطنت محمدرضا اجرا شد و صدمات زیادی به کیان اسلام و استقلال و آزادی کشورمان زد. سخن فوق، ضمنا گویای طمع امریکا به بابیت و بهائیت، به عنوان آلترناتیو تشیع در ایران! است.

پیوند دیرین بهائیت با امریکا
عکس یادگاری سپهبد بهائی پرویز خسروانی (چپ) با تصویر کندی

پی‌نوشت‌ها:
 

1. ر.ک، مقدمه اسماعیل رائین بر «اختناق ایران» ، ترجمه ابوالحسن موسوی شوشتری، صص 11 ـ 10.
2. اسناد جنگ جهانی اول در ایران، ص 82 3. آهنگ بدیع، سال 24 (1348)، ش 7 و 8، ص 187 و 190، مقاله «ست لواگستینگر» ، نوشته محمد علی فیضی 4. بررسی مناسبات ایران و امریکا (1851 تا 1925 میلادی)، چ 2: مرکز چاپ و انتشارات وزارت امور خارجه، تهران 1384، ص 137 ـ 136 5. بیست سال در ایران، ترجمه علی پیرنیا، انتشارات نوین، صص 171 ـ 170 6. خاطرات سر آرتور هاردینگ، ترجمه دکتر شیخ الاسلامی، انتشارات کیهان، ص 216.

منبع:نشریه ایام، شماره 29 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ آذر ۹۳ ، ۰۶:۳۵

از 1393/09/10 نماز جماعت صبح مسجد به امامت حجت الاسلام تفضلی و با استقبال و حضور خوب مومنین برگزار می شود.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ آذر ۹۳ ، ۰۳:۴۱


رَبَّنَا أَفْرِغْ عَلَیْنَا صَبْرًا وَثَبِّتْ أَقْدَامَنَا وَانصُرْنَا عَلَى الْقَوْمِ الْکَافِرِینَ {البقرة/250}

رَبَّنَا لاَ تُزِغْ قُلُوبَنَا بَعْدَ إِذْ هَدَیْتَنَا وَهَبْ لَنَا مِن لَّدُنکَ رَحْمَةً إِنَّکَ أَنتَ الْوَهَّابُ {آل عمران/8}

ربَّنَا اغْفِرْ لَنَا ذُنُوبَنَا وَإِسْرَافَنَا فِی أَمْرِنَا وَثَبِّتْ أَقْدَامَنَا وانصُرْنَا عَلَى الْقَوْمِ الْکَافِرِینَ {آل عمران/147}

رَبَّنَا ظَلَمْنَا أَنفُسَنَا وَإِن لَّمْ تَغْفِرْ لَنَا وَتَرْحَمْنَا لَنَکُونَنَّ مِنَ الْخَاسِرِینَ {الأعراف/23}

رَبَّنَا اغْفِرْ لِی وَلِوَالِدَیَّ وَلِلْمُؤْمِنِینَ یَوْمَ یَقُومُ الْحِسَابُ {إبراهیم/41}

رَبَّنَا اغْفِرْ لَنَا وَلِإِخْوَانِنَا الَّذِینَ سَبَقُونَا بِالْإِیمَانِ وَلَا تَجْعَلْ فِی قُلُوبِنَا غِلًّا لِّلَّذِینَ آمَنُوا رَبَّنَا إِنَّکَ رَؤُوفٌ رَّحِیمٌ {الحشر/10}

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ آذر ۹۳ ، ۱۴:۵۶

با سلام...
من پسری هستم 17 ساله . 2 سال هست که اینکارو انجام میدم گاهی وقتا روزی 5 بار هم شده که اینکارو انجام میدم.. و در طی این مدت آثار اونو در خودم حس نمیکردم...اما حدود 3 هفته ای هست که یکدفعه ظاهر شدند...از همه بیشتر آثار روحی اون هست که اذیتم میکنه...انگار خودم نیستم یه ادم دیگه شدم و وقتی میخوام به یه موضوع فکر کنم اصلا تمرکز ندارم و نمیتونم...حتی سر کلاس درس نمیتونم گوش بگیرم ...یعنی اینقد کم انرژی و بی حال شدم...حافظم ضعیف شده ... احساس افسردگی دارم و الان حدود یک هفته هست که ازش دور شدم و میخوام ترکش کنم...میخواستم ببینم آثار از بین میره و نشاط و روحیه من بر میگرده؟؟طی چه مدت .؟خواهش میکنم هر چه سریعتر به من پاسخ بدید شاید روحیم برای ترکش بهتر بشه.با تشکر.

پاسخ: 

اینکه متوجه زشتی این عمل و آثار مخرب آن شده‌ و تصمیم به ترک گرفته‌اید، خیلی خوب است. خود را دست کم نگیرید و عزت نفس داشته باشید . جان تان را بزرگ تر از آن بدانید که در مقابل این عمل زشت ذلیل شوید. از بین رفتن اثرات عادت زشت خودارضائی بستگی به مدتی که شخص به آن گرفتار بوده، تعداد دفعات انجام آن و قدرت بدنی دارد. اثرات در بدن افراد متفاوت است. اما خوشبختانه بیش تر اثرات سوء آن با ترک این عمل از بین خواهد رفت. پس جای نگرانی نیست. در این جا ابتدا به بعضی آثار سوء استمنا و سپس توصیه‌هائی برای ترک آن می‌پردازیم:
1- به نظر تمام فقهای اسلام هر عملی به غیر از راه شرعی (ازدواج) که موجب شود که منی از انسان خارج شود، حرام قطعی و جزء گناهان بزرگ است. هیچ عذری هم موجب جواز این عمل نمی‌شود.
2- به نظر علمای علم اخلاق این عمل یکی از بزرگ ترین موانع رشد و تعالی انسان است.
3- در روایات اسلامی این کار بسیار زشت شمرده و از آن نهی شده است. از امام صادق (ع) از حکم آن می‌پرسند، می‌فرماید:
گناه بزرگی است که خداوند متعال در قرآن مجید از آن نهی فرموده، استمنا کننده مثل این است که با خودش ازدواج کرده است . اگر کسی را که چنین کاری می‌کند بشناسم، با او هم‌غذا نمی‌شوم.
امام صادق (ع) می‌فرماید: « سه دسته‌اند که خداوند با ایشان سخن نمی‌گوید و به نظر رحمت به ایشان نمی‌نگرد و پاک شان نفرموده و برای شان عذاب دردناکی است: ... یکی از آن ها کسی است که به وسیله عضو خودش شهوتش را خارج کند.
4- عالمان و پزشکان منصف هم هیچ کدام این عمل را تجویز نکرده‌ و این عمل را خوب و پسندیده نمی‌دانند. در این جا بعضی از آثار جسمی و روانی استمنا را به اختصار متذکر می‌شویم. این عمل، مبتلایان را به ضعف قوای شهوانی دچار می‌کند، ترسو و بی‌حال بار می‌آیند، شهامت و درستی از آنان سلب می‌شود، چه بسا اشخاصی هستند که در عنفوان جوانی در اثر مبتلا شدن به استمنا به شدت دچار ضعف قوای جسمی و روحی می‌شوند. این عمل غیر طبیعی، رابطه نزدیکی با حواس پنجگانه، به خصوص بینائی و شنوائی دارد، به اینکه دید چشم را ضعیف کرده و حس شنوائی را نیز تا اندازه‌ قابل توجهی از کار می‌اندازد. چشم‌های آن ها سیاهی می‌رود و دچار سرگیجه می‌شوند، همچنین به طور مدام، صدای ناهنجاری در گوش خود احساس می‌کنند که بسیار ناراحت کننده است. علاوه بر این ها تحلیل رفتن قوای جسمانی و روحانی، کم‌شدن خون، پریدگی رنگ، نقصان قوای حافظه، لاغری و ضعف و سستی زیاده از حد، بی‌اشتهائی، کج خلقی، عصبانیت و هزاران آفت دیگر از بیماری هائی است که گریبان مبتلایان به استمنا را خواهد گرفت. با توجه به مطالب بالا و فهمیدن مشکلات و مضرات استمنا برخی نکته‌ها را به شما توصیه می‌کنیم:
1- این عمل با تمام بدی که دارد ،قابل درمان است. بیش ترین آثار شومی که به واسطه آن به وجود آمده است ،در مدت کوتاهی پس از قطع آن برطرف می‌شود، زیرا که نشاط و نیروی جوانی می‌تواند بیش تر ضایعات گذشته را جبران کند.
هیچ وقت یاس و ناامیدی را نباید به خود راه داد. بنابراین نخستین و لازم‌ترین موضوعی که باید به آن توجه داشت ،امکان سریع ترک این عادت و نجات از عواقب آن است.
2- همه پزشکان معتقدند که برای ترک هر نوع عادت، قبل از هر چیز تصمیم و اراده لازم است . این موضوع را اصلا نباید دست کم گرفت. البته ممکن است که خیلی از جوانان این‌گونه برداشت کنند که ما قادر به تصمیم‌گیری نیستیم و اراده از ما سلب شده ، ولی مساله این جاست همین که این مقدار اراده دارید که در جائی که شرایط آن نیست این کار را نمی‌کنید، همین مقدار کفایت می‌کند . اگر بارها تصمیم گرفتید و شکست خوردید، باید توجه داشت که شکست مقدمه پیروزی است.
3- احساس گناه افراطی، نه طبیعی موجب فزونی سطح اضطراب در شما می‌گردد . افزایش اضطراب ناخواسته تمایل شما به انجام این عمل (که به نوعی آرامش کاذب و موقتی به شما می‌بخشد) را تشدید می‌کند. پس به جای احساس گناه افراطی( که ثمره‌ای جز تشدید روحیات افسرده‌وار و تضعیف عزت نفس و اعتماد به نفس در شما ندارد) به القای روح امید در خود بپردازید.
4- از تلقین منفی به خود و توجیهات بی‌مبنا و همچنین بزرگنمائی شکست‌های گذشته به شدت پرهیز نمائید. تلقین مثبت و خوشبینی سهم به سزائی در ترک تدریجی این عمل دارد.
5- هرگونه پیشرفت خود را (هرچند اندک) مد نظر داشته باشید. هیچ‌گاه پیشرفت‌های خود را دست کم نگیرید.
6- به ما دستور داده شده است که به صورت مداوم تصمیم قاطع بگیریم ولو اینکه نقض شود و تصمیم خود را بشکنیم، دو مرتبه، سه مرتبه و ... باید قاطعیت داشته باشیم، باید سعی خود را بکنیم، بالاخره جواب می‌دهد و موفق می‌شویم.
7- اگر موفق به ترک موقت این عمل (هرچند برای مدت چند روز شدید، این مطلب را از نظر دور ندارید، که بازگشت و ارتکاب ناخواسته عمل، جزئی از فرآیند ترک محسوب می‌گردد. پس با کوچک ترین بازگشت، همه چیز را از دست رفته محسوب نکنید، بلکه با توبه دوباره از عمل، تصمیم قاطع خود را وارد مرحله ترک دیگری کنید. در صورت ارتکاب دوباره عمل، به جای یاس و ناامیدی که مطلوب شیطان است، این نکته را به خود گوشزد نمائید که فرصت جبران آن وجود دارد .بار دیگر مصمم‌تر و جدی‌تر از گذشته به فرآیند ترک خود برگشت نمائید.
8- اجتناب از هرگونه تحریک جنسی: اگر کسی انتظار داشته باشد که فیلم‌ها و تصاویر مستهجن ببیند و در کوچه و خیابان به اندام دختران و زنان نگاه کند و با این حال آلودگی پیدا نکند سخت در اشتباه است.
9- پرهیز از تنهائی در مکان های مختلف، موقع خواب و ...
10- انجام ورزش، چون که ورزش، مقدار فراوانی از انرژی‌های فکری و بدنی زاید را می‌سوزاند.
11- از معاشرت با کسانی که شما را مستقیم یا غیر مستقیم به این عمل دعوت می‌کنند دوری کنید.
12- از صحبت کردن در مورد مسائل شهوت‌انگیز دوری کنید.
13- از پوشیدن لباس های تنگ و چسبان اجتناب کنید.
14- از خوردن غذاهای محرک جنسی پرهیز کنید (موز، شکلات، انجیر، خرما، پیاز، فلفل و ...)
15- روزه گرفتن دو روز در هفته برای کم کردن حس شهوت‌جوئی شما بسیار مفید است، اگر قادر به روزه گرفتن نیستید، غذای خود را به حداقل برسانید، مثلا وعده غذائی ظهر را نخورید. سعی کنید به هنگام خواب، شکم شما بیش از حد معمول پر نباشد.
16- از نگاه کردن به بدن عریان خود نیز اجتناب کنید.
17- شب ها در موقع خواب، لباس کامل بپوشید و هرگز به رو نخوابید.
امیدواریم که با به کار بستن این توصیه‌ها و همچنین به یادداشتن این مطلب که استمنا یک عادت قابل ترک است و خیلی از افراد توانسته‌اند که آن را ترک کنند، بتوانید شما نیز بر این عادت زشت و زیانبار چیره آیید.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ آذر ۹۳ ، ۱۴:۴۶
دانلود نرم افزار پاسخ به شبهات محرم با لینک زیر:
دریافت
حجم: 3.27 مگابایت
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ آذر ۹۳ ، ۱۹:۳۱

چکیده: عقل در لغت به معنای امساک، پیوند دادن و نگه داشتن است و به همین دلیل عقال شتر را، عقال گویند.

تقلید

حتما این جمله زیاد به گوشمان رسیده که، من از خودم تقلید می کنم و عقل من می تونه من رو به کمال برسونه و یا اینکه نیازی به پیروی از عقل دیگران نیست و زمان تقلید گذشته و علم پیشرفت کرده و تقلید کار عاقلانه ای نیست و... برای روشن تر شدن موضوع لازم هست با اشاره به معنای عقل و چند روایت جایگاه عقل را در مکتب اسلام روشن کنیم.

عقل در لغت به معنای امساک، پیوند دادن و نگه داشتن است و به همین دلیل عقال شتر را عقال گویند. عقل به قوایی گفته می‌شود که آماده پذیرش علم و دانش است و گاهی نیز به دانشی نیز که به وسیله همین قوه به‌دست آمده است گویند.[1] پیامر اکرم صل الله علیه وآله می فرماید :«ما قسم الله للعباد شیئاً افضل من العقل… و ما ادی فرائض الله حتی عقله عنه و لا بلغ…؛ خداوند متعال میان بندگانش نعمتی برتر از عقل تقسیم نکرده است و بندگان فرائض الهی را به جا نمی آورند تا آنها را با عقل خود دریابند و…»[۲]. و راویات فراوانی در این زمینه که با عقل هست که انسان به مقامات می رسد و عقل محبوبترین موجود است که با آن حساب و کتاب می شود.[3]

حال با روشن شدن جایگاه عقل در مکتب اسلام در این بحث به این نکته می رسیم که آیا تقلید از مرجع تقلید یا شخص صاحب علم با تعقل و عقل گرایی منافات دارد؟

نخست باید برداشت خودمان را از «عقل» مشخص کنیم؛ آیا منظور عقل یک نفر و عقل شخصی است یا عقل نوع انسانها و عقل همگانی است؟! اگر عقل یک نفر و قدرت تشخیص یک نفر باشد احتمال اشتباه در آن فراوان است و اگر عقل جمعی باشد و به ویژه در زمان ها و مکان های متعدد باشد از آن تعبیر به سیره عقلاء می شود و به طور معمول احتمال خطا در آن کمتر است و بیشتر مورد تأیید شرع است و گاهی منظور از «عقل» حکم عقلی به عنوان منبع شناخت است که در رتبه برهان قطعی است و مورد پذیرش شرع است. در این صورت می توان گفت: احکام شرع و عقل با یکدیگر متعارض نیستند و اگر تعارض به نظر رسد، ابتدایى است که پس از درک عقل نسبت به مصلحت احکام، آن تعارض برطرف مى‏ شود.[4] اصولاً رابطه بین دین و عقل رابطه ی مستقیم است چون آنچه که عقل به آن حکم می کند دین و شرع نیز به آن حکم می کند و آنچه که دین و شرع به آن حکم می کند عقل نیز به آن حکم می کند این یک قاعده کلی است.(قاعده معروف اصولی:«ما حکم به الشرع حکم به العقل و ما حکم به العقل حکم به الشرع») از این رو، حکیمان الهی می گویند: عقل با نقل در یک مسیرند. به بیان دیگر، عقل و نقل، همانند دو بال طایر قدسی و ملکوتی اند که با آنها پرواز در فضای باز استدلال میسر است. [5]

در مورد بدست آوردن احکام شرعی همه می دانیم که علاوه بر تقلید، اجتهاد و احتیاط هم راه هایی هستند که می شود به کمک آنها احکام را بدست آورد، اما چون احتیاط و اجهاد شرایط خاص خود را دارد زمان بر است برای عموم مردم تقلید راحت ترین راه است که مسئولیت عمل هم به عهده تشخیص دهنده، یعنی مرجع تقلید می باشد. تقلید یعنی رجوع به متخصص و اگر کسی خودسر و بدون شناخت آیات و روایات مرتبط بهبحث، با عقل برداشت خود احکام را عمل کند مانند شخصی است که بدون رجوع به پزشک دارو مصرف می کند، که این شخص در عرف و نزد همه مردم شخصی خطا کار است.
این نکته هم قابل ذکر هست که بحث تقلید فقط در احکام شرعی مطرح هست و آنچه که امروزه بشر به آن گرفتار است، تقلید در اعتقاد است که در رساله مراجع این تقلید جایز نیست و فقط در احکام غیر ضروری باید از آن سه راه که راحت ترین آن احتیاط است احکام را بدست آورد.[6]

نتیجه:

اگر شخصی بخواهد اعمال و احکام دینش  را بر اساس قرآن و سنّت انجام دهد، باید قرآن و تفسیر و علومى را که وابسته به آن است،‌ به طور تخصصى و جامع بداند. همین طور باید سنّت را که عبارت است از قول،‌ عمل و تقریر ( تأیید گفتار و اعمال دیگران توسط معصوم) کاملاً بشناسد؛ یعنى با علوم حدیث آشنا باشد که عبارت است از : علم رجال (شرح حال راویان حدیث) و سلسله سند، درایه (فهم دلالت روایات)، شأن نزول روایات، قرائن حالی و مقالی، تقیّه، حقیقت و مجاز، تعارض روایات با روایات یا تعارض روایات دیگر با آیات و تزاحم مصالح و....چنین فردى که به قرآن و سنّت با کیفیت مذکور آگاهى داشته باشد، مى تواند بلکه باید طبق قرآن و سنت، آن طور که مى فهمد عمل نماید. به چنین فردى متخصص علوم اسلامى یا مجتهد و فقیه مى گویند و تقلید کردن برای او جایز نیست. امّا اگر کسى از نظر علم و آگاهى به حدّ مذکور نرسیده باشد، عقل حکم مى کند از یک یا چند متخصص علوم اسلامى بپرسد و طبق آن عمل نماید. این راهکار مقتضای عقل و شعور است که خدا داده است و قرآن هم به همین مطلب تصریح فرموده : «فاسئلوا اهل الذّکر إن کنتم لا تعلمون؛ [7] از آگاهان بپرسید اگر نمی‌دانید».

بعد از توضیح مطالب بالا باید از افرادی که می گویند: من از خودم تقلید می کنم، پرسیدکه آیا شخصی که متخصص نیست و از علوم مربوط به بحث اجتهاد و استخراج حکم دینی آگاه نیست می تواند از خودش تقلید کند؟

-----------------------------------------------------------------

پی نوشت:

1- راغب اصفهانی، 1412 ق، ذیل ماده (ع ق ل)

2-  کلینی، کافی، ج ۱، ص ۱۳٫

3-مقاله، بررسی مفهوم عقل از دیگاه روایات و آیات

4-سید مجتبی حسینی، احکام تقلید و بلوغ، قم، دفتر نشرمعارف، 1385، ص 69

5- عبدالله جوادی آملی، انتظار بشر از دین، قم، نشر اسراء، اول، ۱۳۸۰، ص۹۴

6- امام خمینی، توضیح المسائل، مسئلة 1

7- نحل (16) آیه 43.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ آذر ۹۳ ، ۱۹:۲۱

چکیده: یک سؤال بسیار مهمّ این است که آیا اگر کسی مقلّد یک مجتهد باشد، امّا در برخی مسائل خود بتواند تحقیق کند و تشخیص دهد که اگر در موضوعی خاص بهتر از مجتهد می تواند عمل کند با این وجود می تواند به روش خود عمل کند؟ یا به قولی از تشخیص خود استفاده کند؟

احکام تقلید

یک سؤال بسیار مهمّ این است که آیا اگر کسی مقلّد یک مجتهد باشد، امّا در برخی مسائل خود بتواند تحقیق کند و تشخیص دهد که اگر در موضوعی خاص بهتر از مجتهد می تواند عمل کند با این وجود می تواند به روش خود عمل کند؟ یا به قولی از تشخیص خود استفاده کند؟

در حقیقت این پرسش شما از دو بخش کبرا و صغرا تشکیل شده است.

الف. (کبرای قضیه) آیا ممکن است یک نفر در برخی از مسائل مقلّد و در تعدادی دیگر مجتهد باشد؟

مجتهد بر دو قسم است: مجتهد مطلق و مجتهد متجزّى.

مجتهد مطلق کسی است که بتواند تمام فروعاتی را که یک مکلّف به آن نیاز دارد استنباط نماید.

مجتهد متجزّی کسی است که توانایی استنباط تمام احکام را ندارد، بلکه تنها بابی از ابواب فقه یا جزئی از آن را می تواند استنباط کند.

این یک بحث اصولی است که دو نظر پیرامون آن وجود دارد. [1]

1. اجتهاد، ملکه و امر بسیطی است که در صورت وجود آن در شخصی، وی در تمام ابواب می تواند استنباط نماید، از این رو برخی اساساً تجزّی در اجتهاد را مطلقاً قبول ندارند، بلکه بر این باورند: مجتهد آن است که در جمیع مسائل، اجتهاد نموده و به ظنّ خود عمل نماید و درست تر آن است که تجزّى در اجتهاد صحیح نیست، بلکه مجتهد آن است که بالفعل ملکه اقتدار بر اجتهاد در کل مسائل و حالت‏ استنباط جمیع فروع از ادلّه تفصیلی و مدارک اصلی را داشته باشد و علومى که ماده اجتهاد کلّى است تحصیل کرده باشد؛ یعنی علوم مقدماتی اجتهاد را فراهم نموده باشد. [2]

2. این که شخصی در قسمتى از ابواب فقه استنباط داشته باشد و یا این که فقط در یک باب اجتهاد و فتوا داشته و در ابواب دیگر یا اصلاً کار نکرده و یا به مقام کمال و افتا نرسیده که در این صورت او را متجزّى می گویند، [3] بنابر این، بسیاری بر این عقیده اند که اصل این اجتهاد (تجزّی) ممکن است، و چنین اجتهادی صرفاً برای خود شخص حجیّت دارد، نه برای دیگران، از این رو کسی نمی تواند از او تقلید نماید، امّا برخی نیز تقلید از مجتهد متجزّی را کافی می دانند.

لذا فرمودند: فتواى مجتهد متجزّى که تنها در برخى ابواب فقهى داراى فتوا و نظر اجتهادى است براى خودش حجّت است، ولى جواز تقلید دیگران از او محلّ اشکال است؛ اگر چه جواز آن بعید نیست. [4]

ب. (صغرای قضیه) آیا هر کس با تحقیقی که انجام می دهد می تواند به این درجه برسد؟

در رابطه با بخش دوم پرسش، که سؤال شما نیز بیشتر ناظر به همین قسمت است و با توجه به این که پاسخ این قسمت از پرسش شما در همین سایت موجود است ضمن تذکر برخی نکاتی که لازم به نظر می رسد، برای اطّلاع بیشتر به آن پاسخ ها شما را راهنمایی می نماییم.

1. علم فقه نیز؛ مانند بسیاری از علوم، علاوه بر وسعتی که در خود این دانش وجود دارد، تعداد زیادی از علوم وابسته ای دارد که تمهید و مقدمه این علم محسوب می شود؛ مانند، علوم: ادبیات عرب (لغت، صرف، نحو، معانی، بیان و ...)، تفسیر، رجال، درایه، حدیث، اصول فقه و ... .

2. اجتهاد این نیست که ما آیه یا روایتی را ببینیم و ترجمه اش کنیم یا ترجمه اش را از جایی بگیریم بعد بگوییم فهم ما از این آیه یا روایت این است، بلکه همه این علومی که بیان کردیم و علوم دیگر به طور مستقیم یا غیر مستقیم در آن نقش دارند. برای روشن شدن بحث نمونه ای را به عنوان مثال بیان می کنیم.
آیا اگر شخصی که از دانش پزشکی بهره ای ندارد، می تواند با صرف دیدن نام دارویی در کتابی آن را برای خودش که بیمار است یا دیگر بیماران، تجویز کند، با توجه به این که؛ مثلاً، اعتبار کتاب و نویسنده اش برای او معلوم نیست، نام آن دارو بین چند چیز مردّد است، شرایط فیزیکی شخص و آب و هوا در او نقش دارد و ... ، از این رو کسی که خود را در حدّ استنباط احکام الاهی از قرآن و سنّت می داند، و با توجه به آنچه که در مشخصاتتان درج نمودید که مجتهد نیستید، از این رو برای اثبات اجتهاد راه هایی وجود دارد که یکی از آن راه ها این است که به یک مجتهد مسلّم عادل مراجعه نمایید و فهم و روش استنباط خود را فراروی او بیان نمایید که در صورت اجازه آن مجتهد، می توانید به فهم و اجتهاد خودتان عمل نمایید.

--------------------------

پی نوشت:

[1] مروّج جزائری، سید محمد جعفر، منتهى الدرایة فی توضیح الکفایة، ج ‏8، ص 420، مؤسسة دار الکتاب‏، چاپ سوّم ، قم ، 1415 هـ ق‏.

[2] حسینی مرعشی أسترآبادی میرداماد، محمّد باقر بن محمّد ، شارع النجاة فی‏أحکام العبادات، ص 9 و 10، چاپ اوّل، تهران- إیران ، 1397 هـ ق‏.

[3] شهابی، محمود، ادوار فقه، ج‏3، ص 352، با اندکی تصرّف.

[4] توضیح المسائل (المحشى للإمام الخمینی)، ج ‏1، ص 28، س 7.

به نقل از سایت اسلام کوئست

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ آذر ۹۳ ، ۱۹:۲۰

چکیده: بهترین و کامل ترین دفترچه راهنمایی که برای انسان طراحی شده قرآن کریم است. در این کتاب آسمانی بهترین روش‌های ممکن در اختیار انسان قرار داده شده تا اینکه انسان به وسیله آن به برترین جایگاه و منزلت انسانی رهنمود شود. خداوند متعال در خصوص راهبری و هدایت بخشی قرآن کریم می فرماید: «وَ نَزَّلْنا عَلَیْکَ الْکِتابَ تِبْیاناً لِکُلِّ شَیْ‏ءٍ وَ هُدىً وَ رَحْمَةً وَ بُشْرى‏ لِلْمُسْلِمینَ؛[نحل :89]و ما قرآن را که بیان‏کننده هر چیزى است و هدایت و رحمت و بشارت براى مسلمانان است بر تو نازل کرده‏‌ا‌یم.»

چند دقیقه با برترین نعمت خدا

در این نوشتار مختصر سعی داریم در مورد برترین و زیباترین نعمتی که خدای متعال در اختیار انسان قرار داده صحبت کنیم. با اندک توجهی در نعمتهایی که خدا به انسان ارزانی داشته به روشنی می‌توان به این مطلب دست یافت که همه نعمتها از زیبایی و ارزش خاص بالایی برخوردار هستند؛ چرا که این نعمت‌ها در جهت رفاه و آسایش انسان می‌باشند، تا اینکه انسان روزگار را به سختی و مشقت نگذراند. در مورد ارزش گذاری نعمتهایی که دراختیار انسان است این سؤال مطرح می‌شود که کدام یک از جایگاه برتری برخوردار می‌باشند؟
برای جواب این سؤال خوب است کارایی نعمتهایی که دراختیار انسان است را مورد مطالعه قرار دهیم. بعضی از نعمتها که دراختیار انسان قرار داده شده با توجه به اهمیت و فوائد فراوانی که دارند بیشترین استفاده‌ی‌ آنها مختص به زندگی دنیایی است.
خدای سبحان در سوره مبارکه «الرّحمن» فهرستی از موجودات جهان آفرینش و مجموعه‌ه‏ایی از نعمتهای مادی و معنوی خود را بیان می‏‌فرماید؛ از دنیا و آخرت، از انسان و فرشته و جنّ، از آفرینش انسان و سیر کمالی او، از بهشت و سعادتهای ابدی، و از نعمتهای ظاهری و باطنی و....
در صدر این سوره و پس از ذکر صفت «رحمانیّت» خداوند، سخن از تعلیم قرآن به انسان در میان آمده است.«الرَّحْمنُ عَلَّمَ الْقُرْآنَ خَلَقَ الْإِنْسانَ عَلَّمَهُ الْبَیانَ؛[الرحمن/4-1]خداى رحمان، قرآن را یاد داد.انسان را آفرید، به او بیان آموخت.»
 این آیات نورانی نشانگر این نکته است که قرآن کریم، اولین و مهم‏ترین و پربارترین نعمت الهی است؛ زیرا انسان، تنها در سایه تعلیم خداوند و دریافت و تلقّی قرآن، به کمال نهایی خویش می‏رسد و تا قرآن نباشد، کسی به مقام انسانیّت راه نمی‏یابد.[1]

جایگاه و اهمیت قرآن
همان طور که در ابتدای سخن نیز بیان شد بعضی از نعمتها بیشترین کارایی و اثر آنها در دنیا خلاصه می‌شود، ولی این مطلب در خصوص قرآن کریم صادق نیست؛ چرا که خدای متعال در آیات نورانی قرآن مجید بهترین برنامه و آخرین نسخه شفا بخش خود را به بندگان ارزانی داشته که با به کار بستن فرامین شفا بخش آن می‌توان به سعادت دنیا و آخرت نائل شد. خدای متعال در آیات فراوانی جایگاه و اهمیت و ارزش این نسخه شفا بخش را این چنین بیان می‌فرماید:«یَا أَیُّهَا النَّاسُ قَدْ جَاءتْکُم مَّوْعِظَةٌ مِّن رَّبِّکُمْ وَشِفَاء لِّمَا فِی الصُّدُورِ وَهُدًى وَرَحْمَةٌ لِّلْمُؤْمِنِینَ؛[یونس آیه/ 57]ای مردم ، برای شما از جانب پروردگارتان موعظه ای آمد و شفایی برای ، آن بیماریی که در دل دارید و راهنمایی و رحمتی برای مؤمنان.»

قرآن وسیله هدایت انسان
هیچ نعمتی توان مقایسه و مقابله با قرآن را ندارد چرا که خدای متعال آن را برترین وسیله هدایت معرفی می‌نماید:«ذلِکَ الْکِتابُ لا رَیْبَ فیهِ هُدىً لِلْمُتَّقینَ؛[بقره/2] این است کتابى که در [حقانیت‏] آن هیچ تردیدى نیست [و] مایه هدایت تقواپیشگان است». سرتاسر قرآن در بردارنده‌ی  آیات نورانی است که راه و رسم زندگی الهی و نوید حیات ابدی را به انسان بشارت می‌دهد. جناب سید رضی در کتاب شریف نهج البلاغه از امام علی علیه السلام در خصوص شأن و منزلت قرآن این چنین می فرماید: «إنَّ اللّه سبحانَهُ لَم یَعِظْ أحَدابمِثلِ هذا القرآنِ؛[2] خداوند سبحان هیچ کس را به چیزى چون این قرآن اندرز نداده است.»

قرآن نسخه شفا بخش انسان
ازآنجا که بیماری‌هایی که انسان با آن مواجه می‌شود تنها در بیماری‌های جسمی خلاصه نمی شود بلکه سخترین و خطرناک‌ترین بیماری‌هایی که می توان انسان را در معرض هلاکت و نابوی قرار دهد بیماری‌های روحی و روانی است خدای متعال قرآن را شفای آن امراض خطرناک قرار می‌دهد و می‌فرماید: «وَ نُنَزِّل‌ُ مِن‌َ الْقُرْءَان‌ِ مَا هُوَ شِفَآءٌ وَ رَحْمَة‌ٌ لِّلْمُؤْمِنِین‌َ وَ لاَ  یَزِیدُ الظَّـَـلِمِین‌َ إِلآ  خَسَارًا؛[اسرأ/82] قرآن را نازل می‌کنیم که شفا و رحمت برای مؤمنان  است‌».
امام على(علیه السلام) در سخن بسیار جامع این حقیقت شفا بخشی قرآن رابا شیواترین عبارات بیان فرموده است: «فَاسْتَشْفُوهُ مِنْ أَدْوائِکُمْ وَ اسْتَعِینُوا بِهِ عَلى لاَ وائِکُمْ فَإِنَّ فِیهِ شِفاءً مِنْ أَکْبَرِ الدّاءِ وَ هُوَ الْکُفْرُ وَ النِّفاقُ وَ الْغَیُّ وَ الضَّلالُ»؛[3] (از این کتاب بزرگ آسمانى، براى بیمارى هاى خود شفا بخواهید و براى حل مشکلاتتان از آن یارى بطلبید؛ چرا که در این کتاب درمان بزرگترین دردها است: درد کفر، نفاق، گمراهى و ضلالت»

راهنمایی صادق و نیکو
بهترین و کامل ترین دفترچه راهنمایی که  برای انسان طراحی شده قرآن کریم است. در این کتاب آسمانی  بهترین  روش‌های ممکن  در اختیار انسان قرار داده شده تا اینکه انسان به وسیله آن به برترین جایگاه و منزلت انسانی رهنمود شود. خداوند متعال در خصوص راهبری و هدایت بخشی قرآن کریم می فرماید: «وَ نَزَّلْنا عَلَیْکَ الْکِتابَ تِبْیاناً لِکُلِّ شَیْ‏ءٍ وَ هُدىً وَ رَحْمَةً وَ بُشْرى‏ لِلْمُسْلِمینَ؛[نحل :89]و ما قرآن را که بیان‏کننده هر چیزى است و هدایت و رحمت و بشارت براى مسلمانان است بر تو نازل کرده‏‌ا‌یم.»
در کتاب شریف نهج البلاغه جناب سید رضی در خصوص هدیت بخشی قرآن کریم  از امام علی (علیه السلام) این چنین نقل می‌کند: «اِنَّ اللّه‏َ تعالى اَنْزَلَ کِتابا هادیا بَیَّنَ فیهِ الْخَیْرَ وَ الشَّرَّ، فَخُذوا نَهْجَ الْخَیْرِ تَهْتَدوا وَ اَصْدِفوا عَنْ سَمْتِ الشَّرِّ تَقْصِدوا؛[4]خداى تعالى کتابى راهنما فرستاد و در آن خوب و بد را روشن ساخت. پس راه خوبى را پیش گیرید تا هدایت شوید و از راه بدى دورى جویید تا به مقصد برسید.»

سخن آخر
نکته بسیار مهمی که در خصوص این نعمت ارزشمند الهی باید مورد توجه قرار داد این است که، نباید برخورد و استفاده ما ازاین کلام الهی به شکل یک کالا و تجارت باشد، به این معنا که تنها به دنبال بهره بردن از ثواب قرائت آیات نورانی آن باشیم، بلکه سزاوار است با تدبر و تفکر در آیات نورانی و انسان ساز آن روح خود را جلا داده و زنگارهای غفلت و دنیا زدگی را از روح و قلب دور سازیم؛ تا اینکه با زنده شدن قلب، روح زیبای الهی در کالبدجسمانی صفا و قوت یافته و پله‌های کمال و سعادت با معرفت و شناخت واقعی طی شود.
__________________
[1]. جوادی آملی، قرآن در قرآن، ص 23.
[2].نهج البلاغة(صبحی صالح)خطبة 176، ص254.
[3]. همان.
[4].نهج البلاغه، خطبه 167.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ آذر ۹۳ ، ۱۹:۱۵

چکیده: «صحیفه سجادیه» پس از قرآن کریم و نهج‌البلاغه مهم‌ترین گنجینه معارف شیعی است، که در آن امام سجاد(علیه‌السلام) علاوه بر آموختن شیوه دعا به پیروان خود، معارفی هم‌چون خداشناسی، امام‌شناسی و...را به آنان منتقل کرده است.

یکی از کتب روایی شیعه که بسیار مهم و معتبر است، کتاب «صحیفه سجادیه» می‌باشد؛ این کتاب ارزش‌مند پس از قرآن کریم و نهج‌البلاغه مهم‌ترین گنجینه حقایق و معارف الهی است، از این‌رو آن‌را «اخت قرآن»، «انجیل اهل‌بیت» و «زبور آل محمد» خوانده‌اند.[1] این صحیفه از لحاظ سندی در حد تواتر است، به‌گونه‌ای که بسیاری از علمای اهل سنت، بخش‌هایی از آن را نقل کرده‌[2] و برخی دیگر فصاحتش را ستوده‌اند، آیت‌الله «مرعشی نجفی» نسخه‌ای از صحیفه سجادیه را برای «طنطاوی» مفتی اسکندریه فرستاد، وی پس از دریافت آن، در پاسخ نوشت:«این از بدبختی ماست که تاکنون بر این اثر گران‌بهای جاوید که از مواریث نبوت است، دست نیافته بودیم، من هر چه در آن می‌نگرم آن را از گفتار مخلوق برتر و از خالق پایین‌تر می‌یابم».[3]

در اهمیت آن همین بس که تاکنون بیش از 80 شرح بر آن نوشته شده است[4] صحیفه سجادیه، تنها راز و نیاز با خدا و بیان حاجت در پیش‌گاه وی نیست، بلکه مشتمل بر 54 دعا است و بسیاری از معارف اسلامی، از قبیل مسائل عقیدتی، فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و پاره‌ای از قوانین طبیعی و احکام شرعی در آن، در قالب دعا بیان‌شده است؛ از مسائل خداشناسی، مانند نفی تشبیه و تجسیم گرفته تا امام‌شناسی و... .

از مهم‌ترین عناوین این صحیفه می‌توان، به ستایش خداوند، درود بر محمد و خاندانش‌(علیهم‌السلام) درخواست عاقبت‌به‌خیری، دعای باران، درخواست مکارم اخلاق، دعا برای تندرستی، دعا برای والدین، فرزندان، همسایگان و مرزداران، دعا برای رفع فقر و بیماری، دعای باران و...اشاره کرد.

گفتنی است که روش امام سجاد(علیه‌السلام) در دعا این است که نخست حمد و ستایش خدا را به‌جا می‌آورد، سپس بر خاندان پیامبر(علیهم‌السلام) درود می‌فرستند؛ به‌گونه‌ای که در این صحیفه کمتر دعایی است که در آن، از تعبیر «صلوات» استفاده‌ نشده باشد؛ وی در نهایت حاجت خود را از خدای متعال درخواست می‌کند.

بنابراین صحیفه سجادیه یک کتاب دعای ساده نیست، بلکه کتابی است که در قالب دعا اندیشه‌های ناب شیعی در آن آمده است؛ و به گفته «ابن‌جوزی» اگر علی بن حسین(علیهماالسلام) نبود، مسلمانان آیین سخن گفتن و عرض حوائج خود را به خدای متعال نمی‌دانستند؛ لذا آن امام به مردم آموخت که هنگام استغفار چگونه باخدا سخن بگویند و در موقع درخواست باران با چه زبانی از خداوند باران بخواهند و زمان ترس از دشمن چگونه به خدا پناه برده، دفع شر دشمنان را بخواهند.[5]

____________

پی‌نوشت:
[1] شیخ آقا بزرگ تهرانی، الذریعة، ج‏15، ص‏18.
[2] ر.ک: قندوزی، ینابیع المودة، ج 1 - 2، ص 599.
[3] مقدمه مرعشی نجفی بر صحیغه سجادیه، ص 37؛ ر.ک: پیشوایی، سیره پیشوایان، ص 270 - 271.
[4] حکیم، سید محمدحسین، کتاب‌شناسی تفصیلی شروح و ترجمه‌های صحیفه سجادیه، مجله «کتاب ماه دین»، اسفند 1380 و فروردین1381.
[5] مقدمه مرعشی بر صحیفه، ص 43 - 45.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ آذر ۹۳ ، ۱۹:۱۳
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ آذر ۹۳ ، ۱۲:۱۰

نتوانسته اند و نخواهند توانست

دریافت
حجم: 6.29 مگابایت

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۸ آذر ۹۳ ، ۱۲:۰۹

عنوان: نحن صامدون
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ آذر ۹۳ ، ۱۱:۴۶

در پی هماهنگی ها و نامه امروز امام جماعت مسجد به مدیریت محترم دبیرستان شهیدگمنام قرار شده است تا پایان آذر ماه سال جاری کارشناسان تربیت بدنی مدرسه نسبت به استعدادیابی در رشته های والیبال، هندبال و بسکتبال در میان دانش آموزان اقدام نمایند و بعد از آن استعدادیابی مرحله دوم توسط کارشناسان ورزشی مسجد تکمیل کننده مراحل جهت تشکیل تیم های مسجد و محله در رشته های فوق الذکر باشد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ آذر ۹۳ ، ۰۸:۴۴

طرح وفاق یکی از برنامه های بنیادین مسجد در تقویت بنیادهای اعتقادی جوانان مسجدی در زمینه شیعه شناسی و شبهه شناسی است.

از دوم آذر ماه تا بیستم آذر ماه ثبت نام این برنامه صورت خواهد گرفت.

طرح وفاق مسجد حجت

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ آذر ۹۳ ، ۰۸:۴۶