مسجد حضرت حجت (عجل الله تعالی فرجه الشریف) مشهدمقدس

گزارش فعالیت های مسجد حضرت حجت(عجل الله تعالی فرجه الشریف) مشهد واقع در خواجه ربیع، بولوار 22 بهمن 26/11 حجت(عج)3

مسجد حضرت حجت (عجل الله تعالی فرجه الشریف) مشهدمقدس

گزارش فعالیت های مسجد حضرت حجت(عجل الله تعالی فرجه الشریف) مشهد واقع در خواجه ربیع، بولوار 22 بهمن 26/11 حجت(عج)3

صبر در قرآن

در قرآن کریم، آیات فراوانی درباره صبر و استقامت آمده است. گاهی به انبیاء و مؤمنان، دستور می‌دهد که صبر کنید، مانند:

«واصبر علی ما اصابک ان ذلک من عزم الامور‌» ؛ (22) «و در برابر مصایبی که به تو می‌رسد شکیبا باش که این از کارهای مهم است.‌»

«فاصبر ان وعد الله حق‌» ؛ (23) «پس صبر و شکیبایی پیشه کن که وعده خدا حق است.‌»

و گاهی دستور می‌دهد که همدیگر را به صبر توصیه نمایید، مانند «وتواصو بالصبر» ؛ (24) «همدیگر را به صبر سفارش کنید.‌»

و گاه صابران را با زبانهای مختلف مورد تشویق و بشارت قرار می‌دهد، مانند: «وبشر الصابرین‌» ؛ (25) «به صابران بشارت ده‌».

«والله یحب الصابرین‌» ؛ (26) «خداوند صابران را دوست دارد.‌»

«ان الله مع الصابرین‌» ؛ (27) «براستی خداوند با بردباران است.‌»

و در آیه‌ای دستور می‌دهد که از صبر استمداد بجویید: «استعینوا بالصبر» ؛ (28) «از صبر یاری بجویید.‌»

و در برخی آیات پاداش بی‌حساب صبر و شکیبایی را گوشزد نموده است، مانند این آیات:

«ولنجزین الذین صبروا اجرهم باحسن ما کانوا یعملون‌» ؛ (29) «و به کسانی که صبر و استقامت پیشه کردند، مطابق بهترین اعمالی که انجام می‌دادند پاداش خواهیم داد.‌»

«ونعم اجر العاملین الذین صبروا» ؛ (30) «چه خوب است پاداش عمل کنندگان؛ همانها که صبر و استقامت ورزیدند.‌»

«انما یوفی الصابرون اجرهم بغیر حساب‌» ؛ (31) «همانا صابران اجر و پاداش خود را بی‌حساب دریافت می‌دارند.‌»

صبر در روایات

در روایات هم به تعبیرات ارزشمندی درباره صبر برمی خوریم، مانند:

1. پیامبر اکرم (ص): «الصبر کنز من کنوز الجنة؛ (32) صبر گنجی از گنجهای بهشت است.

2. علی (ع): «الصبر عون علی کل امر؛ (33) صبر به [پیشرفت] هر کاری کمک می‌کند. و فرمود: «ان صبرت ادرکت بصبرک منازل الابرار؛ (34) اگر صبر کنی به مقامات ابرار می‌رسی.‌»

3. در روایتی می‌خوانیم: «والصبر راس الایمان، فلا ایمان لمن لا صبر له؛ (35) بردباری سر ایمان است، پس هر کسی صبر نداشته باشد، ایمان ندارد.‌»

4. امام صادق (ع) فرمود: «انا صبر و شیعتنا اصبر منا لانا نصبر علی ما نعلم وشیعتنا یصبرون علی ما لا یعلمون؛ (36) ما خیلی بردباریم و شیعیان ما از ما بردبارترند، چرا که ما بر آنچه می‌دانیم صبر می‌کنیم ولی شیعیان ما بر چیزهایی که آگاهی از [عواقب] آن ندارند شکیبایی می‌کنند.‌»

5. از حضرت مسیح (ع) نقل شده است که فرمود: «انکم لا تدرکون ما تحبون الا بصبرکم علی ما تکرهون؛ (37) براستی شما به آنچه دوست دارید نمی‌رسید مگر با صبر و بردباری بر آنچه بد می‌دارید.‌»

6. امام حسین (ع) فرمودند: «من اصابته مصیبة فقال اذا ذکرها «انا لله وانا الیه راجعون‌» جدد الله له من اجرها مثل ما کان له یوم القیامة؛ (38) هر کسی مصیبتی به او رسد، پس هرگاه که به یاد آن مصیبت می‌افتد بگوید: «ما از خداییم و به سوی خدا باز می‌گردیم.‌»، خداوند در روز قیامت پاداش او را [هر مقدار که تکرار کند] به میزان پاداش مصیبتی که به او رسیده است تجدید می‌کند.‌»

7. امام صادق (ع) درباره آثار صبر فرمودند: «الصبر یظهر ما فی بواطن العباد من النور والصفاء، والجزع یظهر ما فی بواطنهم من الظلمة والوحشة؛ (39) صبر، آنچه را که در درون بندگان از نور و صفا وجود دارد، آشکار می‌سازد، و ناشکیبایی، آنچه را که در درون آنها از ظلمت و وحشت است ظاهر می‌سازد.‌»

صبر در سیره امام حسین (ع)

اگر بنا است برای صبر و صابران الگوی کامل و جامعی معرفی نمود، یکی از آنها سرور شهیدان، حسین بن علی (ع) است که صبر را با تمام اقسام و ابعادش در زندگی و رفتار خویش به بشریت نشان داد و با سرکشیدن جام تلخ صبر و بردباری، تمام ثمرات شیرین آن را در دنیا و آخرت نصیب خویش نمود. او از کودکی در مقابل فقر و نداری، مصائب مادر و پدر و برادر، ظلمهای ستم گران، آوارگی از مدینه تا کربلا، تشنگی و گرسنگی، شهادت برادران و فرزندان و یاران و صدها مصیبت دیگر صبر و شکیبایی نمود تا آنجا که صبر را نیز از تحمل و بردباری خود خجل کرد. اینک به برخی از نمونه هایی که در تاریخ و روایات به آنها اشاره شده می‌پردازیم:

1. صبر در مقابل ستمگری معاویه: پس از شهادت امام مجتبی (ع)، گروهی از کوفیان و دیگر شهرها به امام حسین (ع) نامه نوشتند و تقاضای قیام کردند. امام در جواب آنها فرمود: «همانا نظر برادرم - که خدا او را رحمت فرماید - وفاداری به پیمان صلح بود، و نظر من مبارزه و جهاد با ستم کاران است که رستگاری و پیروزی به همراه دارد، پس تا معاویه زنده است، در جای خود باشید [و صبر پیشه کنید،] پنهان کاری نمایید، اهداف خود را مخفی کنید تا مورد سوء ظن قرار نگیرید، پس هرگاه معاویه از دنیا برود و من زنده باشم، نظر نهایی خود را به شما اعلام می‌کند، ان شاء الله.‌» (40)

در نامه فوق حضرت علی رغم نظر خویش، فقط به خاطر تعهد نسبت به صلح امام حسن (ع) با معاویه، هم خود و هم یاران خویش را دعوت به صبر و تحمل می‌کند.

در جای دیگر فرمود: «قد کان صلح وکانت بیعة کنت لها کارها فانتظروا مادام هذا الرجل حیا فان یهلک نظرنا ونظرتم؛ (41) قرارداد صلح و بیعتی [بین ما] وجود دارد که خوشایند من نیست [ولی با این حال صبر و تحمل می‌کنم] . شما هم تا معاویه زنده است منتظر باشید، پس آنگاه که بمیرد ما و شما تجدید نظر می‌کنیم.‌»

2. صبر در مقابل اهانت به جنازه امام حسن (ع): وقتی مراسم غسل و تکفین امام حسن (ع) تمام شد، امام حسین (ع) بر آن نماز گذارد و قصد داشت برادر را در کنار قبر رسول خدا (ص) دفن کند. مروان، داماد عثمان، سوار بر قاطری شد و خود را به عایشه رساند و او را تحریک کرد که جلو این کار را بگیرد. اندکی بعد تعدادی از مخالفان به رهبری عایشه صف کشیدند و خطاب به امام حسین (ع) گفتند: سوگند به خدا نمی‌گذاریم حسن را در کنار قبر رسول خدا (ص) دفن کنید. امام حسین (ع) فرمودند: «اینجا خانه رسول خدا (ص) است و تو‌ای عایشه یکی از همسران نه گانه آن حضرت هستی، که اگر حق تو محاسبه شود به اندازه جایگاه قدمهای خود از این خانه سهم داری.‌»

در اینجا بنی هاشم دست به شمشیر بردند و نزدیک بود جنگی پدید آید؛ اما امام حسین (ع) به خاطر عمل کردن به وصیت برادرشان مبنی بر اینکه خون ریزی صورت نگیرد، صبر کردند و فرمودند: «الله الله ان تفعلوا وتضیعوا وصیة اخی وقال لعائشة: والله لولا ان ابا محمد اوصی الی ان لا اهریق محجمة دم لدفنته ولو رغم انفک؛ (42) خدا را، خدا را [پروا کنید] ، مبادا کاری انجام دهید که وصیت برادرم ضایع گردد.‌» و خطاب به عایشه فرمود: «سوگند به خدا! اگر برادرم وصیت نکرده بود که مبادا قطره‌ای خون ریخته شود، او را [در کنار پیامبر] دفن می‌کردم ولو اینکه بینی تو به خاک می‌مالیده شود.‌» ولی عایشه و طرفداران او دست برنداشتند، و با برخورد مسلحانه جنازه را تیرباران کردند.

3. فقط صابران بیایند: امام حسین (ع) هر چند یاران و اصحاب معدودی داشت، ولی این گونه نبود که هر کس را به یاری دعوت کند، و نصرت هر بی‌صبر و تحملی را بپذیرد؛ بلکه با صراحت اعلام کرد که فقط صابران بیایند و بمانند: «ایها الناس فمن کان منکم یصبر علی حد السیف وطعن الاسنة فلیقم معنا و الا فلینصرف عنا؛ (43)‌ای مردم! هر کدام از شما که می‌تواند بر تیزی شمشیر و ضربات نیزه‌ها صبر کند با ما قیام کند [و بماند] وگرنه از میان ما بیرون رود [و خود را نجات دهد] .‌»

گفت‌ای گروه هر که ندارد هوای ما                              سرگیرد و بیرون رود از کربلای ما

4. صبر تا مرز تنهایی: آن حضرت در گوشه‌ای از نامه اش به محمد حنفیه نوشت: «فمن قبلنی بقبول الحق فالله اولی بالحق ومن رد علی هذا اصبر حتی یقضی الله بینی وبین القوم بالحق؛ (44) پس هرکس حقیقت مرا بپذیرد [و از من پیروی کند، راه خدا را پذیرفته و] خدا به حق اولی است و هر کس رد کند [و من را تنها گذارد] صبر می‌کنم تا خداوند میان من و این قوم به حق داوری کند.‌»

5. روز عاشورا و صبر بی‌پایان: وقتی روز عاشورا فرا رسید و فشار نظامی، تشنگی و مشکلات دیگر هجوم آوردند، یاران اطراف حسین (ع) را گرفتند و نگاه به چهره او دوختند، تا ببینند چه رهنمودی می‌دهد. امام حسین (ع) به راستی صحنه‌های بسیار زیبایی از پشت پرده‌های صبر را به نمایش گذاشت که به برخی موارد آن اشاره می‌شود:

الف) خطاب به یاران با چهره‌ای گشاده و با نفس آرام فرمود: «صبرا بنی الکرام فما الموت الا قنطرة عن البؤس والضراء الی الجنان الواسعة والنعیم الدائمة؛ (45)‌ای فرزندان کرامت و شرف! شکیبا باشید، مرگ پلی بیش نیست که ما را از مشکلات و سختیها به سوی بهشت وسیع و نعمتهای جاویدان عبور می‌دهد.‌»

و در جای دیگر فرمود: «ان الله قد اذن فی قتلکم فعلیکم بالصبر؛ (46) براستی خداوند اذن کشته شدن [و شهادت شما را] داده است، پس بر شما لازم است که صبر کنید.‌»

ب) آن حضرت خطاب به احمد بن حسن (ع)، آنگاه که بعد از جنگ آشکار برگشت و از عمو آب خواست، فرمود: «یابنی اصبر قلیلا حتی تلقی جدک فیسقیک شربة من الماء لا تظما بعدها ابدا؛ (47) پسرم! مدت کمی شکیبایی کن تا جدت رسول خدا (ص) را، ملاقات کنی، پس آنگاه از آبی سیرابت کند که هرگز بعد از آن تشنه نشوی.‌»

ج) امام حسین (ع) خطاب به علی اکبرش هنگامی که برای تجدید قوا آب خواست، فرمود: «اصبر حبیبی فانک لاتمسی حتی یسقیک رسول الله بکاسه؛ (48) عزیز دلم صبر کن؛ زیرا به زودی از دست جدت رسول خدا (ص) سیراب می‌شوی.‌»

راستی بسیار صبر و شکیبایی می‌خواهد که انسان جوانش را این گونه به سوی مرگ و شهادت تشویق کند؛ آن هم جوانی چون علی اکبر که از تمام جهات به پیامبر (ص) شباهت داشت.

گمان مدار که گفتم برو، دل از تو بریدم                                                             نفس شمرده زدم همرهت پیاده دویدم

محاسنم به کف دست بود و اشک به چشمم                                                       گهی به خاک فتادم گهی زجای پریدم

دلم به پیش تو، جان در فغان دیده به قامت                                                       خدای داند و دل شاهد است من چه کشیدم

هنوز العطشت میزد آتشم که زمیدان                                                                 صدای یا ابتای تو را دوباره شنیدم

پسرم! نه تیغ شمر مرا می‌کشد نه نیزه خولی                                                     زمانه کشت مرا لحظه‌ای که داغ تو دیدم

د) آن گاه که به درب خیمه زنها آمده و فریاد کشید: سکینه، فاطمه، زینب،‌ام کلثوم، خداحافظ من هم رفتم، زنها و بچه‌ها شروع به گریه کردند، حضرت خطاب به سکینه فرمودند: «یا نور عینی... فاصبری علی قضاء الله ولا تشکی فان الدنیا فانیة والآخرة باقیة؛ (49)‌ای نور چشمم!... پس باید بر تقدیرات الهی صبر کنی و شکوه نکنی؛ چرا که دنیا ناپایدار و آخرت ماندگار است.‌»

ه) آخرین پرده‌ها از نمایش صبر حسین (ع): آن حضرت چون آهن آب دیده و تیغ صیقل خورده هر چه بیشتر مصیبت می‌دید جلا و نورانیت بیشتری پیدا می‌کرد. حمید بن مسلم می‌گوید: حسین (ع) را در سخت‌ترین لحظه‌های عاشورا و جنگ دیدم. به خدا سوگند هرگز مرد گرفتار [و مصیبت زده ای] را ندیدم که فرزندان و خاندان و یارانش کشته شده باشند در عین حال دلدار و استوارتر و قوی دل‌تر از آن بزرگوار باشد. چون پیادگان به او حمله می‌کردند، او با شمشیر بر آنها حمله می‌کرد و آنها از راست و چپ می‌گریختند؛ چنان که گله روباه از شیری فرار کند. (50) آن گاه که حضرت به زمین افتاده بود و لحظات آخر عمر خویش را سپری می‌کرد، آخرین پرده از شکوه و صبر خویش را با این جملات به عرصه نمایش گذاشت: «صبرا علی قضائک لااله سواک یا غیاث المستغیثین ولا معبود غیرک، صبرا علی حکمک؛ (51) در برابر قضای تو صبر می‌کنم، خدایی جز تو نیست،‌ای پناه پناه آورندگان، و معبودی جز تو وجود ندارد، بر حکم تو صبر می‌کنم.‌»

پی نوشت ها:


21) بحارالانوار، ج 71، ص 93.

22) لقمان/17.

23) غافر/55.

24) عصر/3.

25) بقره/55.

26) آل عمران/146.

27) بقره/153.

28) بقره/45.

29) نحل/96.

30) عنکبوت/58.

31) زمر/10.

32) محجة البیضاء، ج 7، ص 17.

33) غررالحکم، حدیث 765.

34) همان، ح 3713.

35) بحارالانوار، ج 70، ص 183 و ج 71، ص 67 و 92؛ وسائل الشیعه، ج 2، ص 903.

36) کافی، ج 2، ص 93؛ وافی، ج 4، ص 340؛ بحارالانوار، ج 24، ص 216 و ج 71، ص 80 و 84.

37) محمدی ری شهری، منتخب میزان الحکمه، سیدحمید حسینی (قم، دارالحدیث، 1380) ص 287، روایت 3439.

38) همان، ص 487حدیث 331؛ معجم الکبیر، ج 3، ص 131؛ کنز العمال، متقی هندی، ج 3، ص 300.

39) بحارالانوار، ج 68، ص 90، ح 44.

40) فرهنگ سخنان امام حسین (ع)، ص 120؛ انساب الاشراف، ج 3، ص 151، حدیث 13.

41) فرهنگ سخنان امام حسین (ع)، (همان) ص 135، حدیث 82؛ انساب الاشراف، ج 3، ص 150، حدیث 10.

42) اصول کافی، ج 1، ص 302، حدیث 3؛ بحار، ج 44، ص 174؛ فرهنگ سخنان امام حسین (ع)، ص 483 - 486.

43) فرهنگ سخنان امام حسین (ع) (همان)، ص 44؛ ینابیع المودة، ص 406.

44) بحارالانوار، ج 44، ص 329؛ عوالم بحرانی، ج 17، ص 179؛ فرهنگ سخنان امام حسین (ع)، ص 570.

45) لهوف، ابن طاووس، ص 26؛ کشف الغمة، اربلی، ج 2، ص 29؛ فرهنگ سخنان امام حسین (ع)، ص 274.

46) معانی الاخبار، صدوق، ص 288؛ کامل الزیارات، ص 37؛ اثبات الوصیة، ص 139؛ فرهنگ سخنان امام حسین (ع)، ص 282، حدیث 185.

47) موسوعه (همان) ص 469؛ ینابیع المودة، ص 415؛ ناسخ التواریخ، ج 2، ص 331.

48) مقاتل الطالبین، ص 115؛ بحار، ج 45، ص 45؛ اعیان الشیعه، ج 1، ص 607؛ موسوعة کلمات الامام الحسین (ع) (همان) ص 462.

49) ناسخ التواریخ، ج 2، ص 360؛ اسرارالشهادة، دربندی، ص 423؛ موسوعة، ص 490.

50) ترجمه ارشاد مفید، ج 2، ص 616؛ لهوف، ص 119.

51) اعیان الشیعه، ج 1، ص 610.

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی