متن سخنرانی 24آذر93 (امام حسین (ع) الگویی برای زندگی(3)-خدمت گزاری)
خدمتگزاری در قرآن
در فرهنگ قرآن مصادیق خدمتگزاری را در مسائلی همچون انفاق، احسان، امداد، حمایت از محرومان و مظلومان و قضای حاجت، قرض الحسنه و... میتوان جستجو کرد که به برخی از آنها اشاره میشود:
1. انفاق به دیگران: «لن تنالوا البر حتی تنفقوا مما تحبون...» ؛ (52) «هرگز به نیکوکاری نمیرسید مگر اینکه از آنچه دوست میدارید، انفاق کنید.»
2. احسان: «واحسنوا ان الله یحب المحسنین» ؛ (53) «احسان کنید که خداوند نیکوکاران را دوست میدارد.»
3. امداد دیگران: «وتعاونوا علی البر والتقوی» ؛ (54) «در راه نیکی و تقوا با هم تعاون کنید.»
دانی که چرا خدا به تو داده دو دست من معتقدم که اندر آن سری است
یک دست به کار خویشتن پردازی با دست دگر ز دیگران گیری دست
4. حمایت از مظلومان: «وما لکم لا تقاتلون فی سبیل الله والمستضعفین من الرجال والنساء والولدان» ؛ (55) «شما را چه شده است که در راه خدا [و برای نجات] مردان و زنان و کودکانی که [به دست ستمگران] تضعیف شدهاند پیکار نمیکنید.»
خدمترسانی در روایات
در روایات هم از خدمترسانی و خدمتگزاری با تعبیرات مختلف تشویق و بر آن تاکید شده است که به نمونه هایی اشاره میشود:
امام صادق (ع) فرمود: «ملعون ملعون من وهب الله له مالا فلم یتصدق منه شیئا؛ (56) از رحمت خدا دور است، از حمت خدا دور است کسی که خداوند به او مالی عنایت کند، ولی چیزی از آن صدقه ندهد.»
2. پیامبراکرم (ص) فرمودند: «سید القوم خادمهم؛ (57) رئیس و آقای هر قومی، خدمت گزار آن قوم است.»
3. امام علی (ع) فرمودند: «السید من تحمل اثقال اخوانه؛ (58) آقا کسی است که بار مشکلات سنگین برادران دینی خود را به دوش کشد.»
خدمتگزاری درسیره حسین بن علی(ع)
1. اندیشهسازی
امام حسین (ع) نه تنها انفاق و خدمتگزاری را در جامعه آن روز به نحو احسن و اعلی انجام میداد بلکه تلاش داشت اندیشه عالی و دیدگاه بلند خویش را درباره خدمترسانی به جامعه اسلامی القاء نماید. برای تحقق همین امر است که فرمودند: «ای مردم! با ارزشهای والای اخلاقی زندگی کنید و برای به دست آوردن سرمایههای سعادت شتاب کنید، کار خوبی را که برای آن شتاب نکردید به حساب نیاورید، ستایش را با کمک کردن به دیگران به دست آورید، با کوتاهی کردن سرزنشها را به جان نخرید، اگر نیکی به کسی روا داشتید و آن شخص قدردانی نکرد نگران نباشید؛ زیرا خداوند او را مجازات خواهد کرد، و خدا بهترین پاداش دهنده و بهترین هدیه دهنده است.» آن گاه فرمودند: «واعلموا ان حوائج الناس الیکم من نعم الله علیکم فلا تملوا النعم فتحور نقما؛ (59) بدانید نیازهای مردم به سوی شما، از نعمتهای پروردگار برای شما است؛ پس نعمتها را [پس نزنید و] از دست ندهید که دچار عذاب الهی میشوید.»
امام حسین (ع) در ادامه همان حدیث باز به اندیشه سازی میپردازد و میفرماید: «ایها الناس من جاد ساد و من بخل رذل وان اجود الناس من اعطی من لایرجوا؛ (60)ای مردم! هر کس بخشش کند، سروری کند و هر کس بخل ورزد، پستی کرده است، و همانا بخشندهترین مردم کسی است که به انسانی کمک کند که [به او] امیدی نداشته باشد.»
همچنین آن حضرت درباره پاداش و پی آمد خدمتگزاری فرمودند: «من سعی فی حاجة اخیه المؤمن فکانما عبدالله تسعة الاف سنة صائما نهاره قائما لیله؛ (61) کسی که برای برطرف کردن نیاز برادر مؤمنش تلاش کند، گویا خدا را نه هزار سال عبادت کرده است که روزهایش را روزه دار و شبهایش را بیدار بوده است.»
چنان که در روایت دیگری فرمود: «ان المسالة لاتحل الا فی احدی ثلاث دم مفجع اودین مقرح او فقر عدقع؛ (62) کمک خواستن از دیگران حلال نیست مگر در سه مورد:
1. [پرداخت] خون بها، 2. دین و قرض کمرشکن، و 3. فقر ذلت بار.»
2. خدمتگزاری در عمل
در ذیل نمونه هایی از خدمتگزاری امام حسین (ع) را برمی شمریم بدان امید که از آن امام خدوم الگو گیریم.
الف) مردی از انصار نزد امام حسین (ع) آمد. میخواست نیاز خود را مطرح کند، ولی امام حسین (ع) به او فرمودند: «یا اخا الانصار صن وجهک عن بذلة المسالة وارفع حاجتک فی رقعة فانی آت فیها ما سارک ان شاء الله؛ ای برادر انصاری! آبرویت را از اینکه آشکارا درخواست کنی نگهدار و درخواست خود را به صورت کتبی عرضه کن، و من نیز طوری عمل میکنم که زمینه شادی و خوشحالی تو فراهم شود، ان شاءالله.»
آن مرد به حضرت چنین نوشت:ای اباعبدالله! فلانی از من پانصد دینار [سکه طلا] طلبکار است و برای دریافت آن پافشاری میکند. با او گفتگو فرمایید تا زمان میسر شدن مهلت دهد.
هنگامی که امام حسین (ع) نامه را خواند، به منزل خود رفته، کیسهای که در آن هزار دینار بود آورد و به او داد و سپس فرمود: «پانصد سکه آن را به قرضت بده و پانصد سکه دیگر را کمک خرج زندگی خود ساز و حاجت خود را فقط با سه گروه مطرح کن: دیندار، جوانمرد، و ریشه دار [و آن که از نظر خانوادگی اصالت دارد] . اما دیندار برای حفظ دین خود حاجت تو را برآورده میسازد و جوانمرد از مردانگی خود شرم میکند و انسان ریشه دار میداند که تو با این رو انداختن به او، از آبرویت مایه گذاشتی، لذا با برآوردن نیازت آبروی تو را حفظ میکند.» (63)
به جهت همین حفظ آبروی افراد بود که تمام ائمه ما از جمله امام حسین (ع) شبانه و مخفیانه و سر و صورت بسته به فقرا کمک میکردند.
ب) حضرت امام حسین (ع) آن قدر کمک و خدمترسانی به فقراء داشت که پشت و بازویش زخم شده بود. از شعیب بن عبدالرحمان خزاعی نقل شده است که: «وجد علی ظهر الحسین بن علی یوم الطف اثر فسالوا زین العابدین عن ذلک فقال: مما کان ینقل الجراب علی ظهره الی منازل الارامل والیتامی والمساکین؛ (64) بر پشت امام حسین (ع) در روز عاشورا اثر [زخمی] یافت شد، پس از امام زین العابدین (ع) درباره آن سؤال کردند، حضرت فرمود: [این اثر] مربوط به انتقال بارها است که حضرت [شبانه] به منزل بیسرپرستها و یتیمان و فقیران میبرد.»
ج) روزی امام حسین (ع) برای عیادت «اسامة بن زید» به خانه او رفت که سخت بیمار بود، وقتی نگاه او به امام افتاد آهی کشید و از اندوه خود یاد کرد. حضرت فرمودند: «وما غمک یا اخی؟ای برادر! چه اندوهی داری؟»
اسامه عرض کرد: اندوه من قرض فراوان است. من شصت هزار درهم بدهکارم. حضرت فرمودند: «ادای دین تو بر عهده من است.» اسامه گفت: میترسم از دنیا بروم و قرض من پرداخت نگردد. حضرت فرمودند: «لن تموت حتی اقضیها عنک؛ پیش از آنکه مرگ تو فرا برسد من قرض تو را میپردازم.» (65)
د) روزی امام حسین (ع) با جمعی از دوستان وارد باغ خود در مدینه شد. غلام آن حضرت به نام «صافی» نگهبان آن بود. امام به گونهای وارد شد که غلام متوجه او نشد، حضرت دید او مشغول غذا خوردن است، روش غذا خوردن او امام را به خود جلب کرد؛ زیرا او هر قرص نانی که برمی داشت نصف آن را به سوی سگی که در پیش روی او بود میانداخت.
ناگهان غلام متوجه آمدن حضرت شد. حضرت پرسیدند: چرا در غذا خوردن هر قرص نانی که برمی داشتی نصف آن را به سگ باغ میدادی؟ غلام عرض کرد: من غلام شما و نگهبان این باغم و این سگ نیز نگهبان این باغ است. وقتی سفره انداختم، در مقابل من نشست و به من نگاه میکرد. من حیا کردم که او گرسنه باشد و من غذا بخورم، از این رو هر قرص نان را مساوی تقسیم کردم.
حضرت از پاسخ غلام به گریه افتاد و فرمود: «ان کان کذلک فانت عتیق لله تعالی ووهبت لک الفی دینار؛ اگر چنین است تو را در راه خدا آزاد کردم و دو هزار دینار نیز به تو بخشیدم.»
غلام گفت: اگر مرا آزاد کنی من دست از تو برنمی دارم و باغبان تو در این باغ باقی میمانم. وقتی امام وفاداری او را دید، همه باغ را به او بخشید و فرمود: «انسان بزرگوار باید عمل او گفتارش را تایید کند... این باغ را با آنچه در آن است بتو بخشیدم، پس دوستان مرا میهمانان من به حساب آور و به آنان احترام بگذار، خدا تو را در روز قیامت کرامت ببخشد، و اخلاق نیکو و ادب تو را مبارک گرداند.» (66)
پی نوشتها:
52) آل عمران/92 و ر. ک: بقره/254، بقره/272، حدید/7، سبا/39.
53) بقره/195 و نحل/16 و زمر/10.
54) مائده/2.
55) نساء/75 و 98.
56) منتخب میزان الحکمة (همان) ص 512، روایت 6238.
57) شیخ صدوق، من لایحضره الفقیه، ج 4، ص 326.
58) عبدالواحد آمدی، غررالحکم، شماره 9621.
59) کشف الغمة، ج 2، ص 29؛ بحارالانوار، ج 78، ص 121، حدیث 4؛ اعیان الشیعه، ج 1، ص 620؛ فرهنگ سخنان امام حسین (ع) (همان)، ص 82، حدیث 32.
60) کشف الغمه، ج 2، ص 29؛ فرهنگ سخنان امام حسین (ع) (همان) ص 82.
61) بحارالانوار، ج 74، ص 315، حدیث 73؛ فرهنگ سخنان امام حسین (ع)، ص 84، حدیث 33.
62) موسوعة کلمات الامام الحسین (ع)، ص 759 - 760.
63) تحف العقول، ص 430.
64) منتخب میزان الحکمه (همان) ص 45، روایت 501.
65) بحارالانوار، ج 44، ص 189، حدیث 2.
66) بحارالانوار، ج 44، ص 194، حدیث 4.