ویژگی هایی در احتلام و استمنا وجود دارد که آن ها را از هم متمایز می کند و باعث فرق های اساسی بین آن دو گردیده است که ما در این جا ضمن بیان خصوصیات و ویژگی های جسمی و روانی هر یک به برخی از تفاوت آن دو اشاره می کنیم:
خصوصیات و ویژگی های احتلام:
1. احتلام از واژه حلم و به معناى خواب دیدن با لذت جنسى است که هرگاه در خواب، از شخص، منى خارج شود، شخص محتلم شده است . در این صورت، باید براى نماز، غسل جنابت انجام دهد. یک فرایند کاملاً طبیعی برای اطفای غریزه جنسی و کاهش تنش های جنسی ارضا نشده ، این حرکت یا مولود خواب های مهیج و یا تجسم سیمای جنس مخالف و یا اندیشیدن در مسائل جنسی است . معمولاً بر اثر خواب دیدن در طول خواب شبانه حاصل می گردد.
2. احتلام یک از نشانگان رسیدن به بلوغ جنسی است.
3. احتلام جوان در ابتدای بلوغ، نشانه سلامت جسمی او و نیز دستگاه تناسلی اوست. با شروع دوره بلوغ سطح هورمون هاى جنسى بخصوص در خواب اوج مى گیرد . بعد از اینکه دوره بلوغ شروع شد سطح هورمون هاى جنسى وFSH/LH در طول روز و بیدارى نیز افزایش مى یابد. این باعث رشد اندام تناسلی و تولید اسپرم در مردان و مایع منی می شود که اگر زمینه ازدواج فراهم گردد، امکان باوری و تولید مثل حاصل می گردد.
4. احتلام غیر اختیاری است و در خواب رخ می دهد. به طور طبیعی هر وقت کیسه های منی به حد کافی پر شدند، خود به خود احتلام ایجاد می شود.
5. در حالت طبیعی باعث دفع اسپرم های قدیمی و جایگزینی آن با اسپرم های جدید می گردد . این سلامت دستگاه تناسلی را ارتقا می بخشد . باعث رشد بیضه ها و تولید بیش تر مایع منی می گردد . از آن جا که مقداری از منی معمولاً جذب خون انسان می شود و در ساختن سلول های مغزی و استخوانی و دیگر لوازم بدن انسان کمک بسیار خوبی می کند، در نهایت باعث رشد طبیعی بدن و سلامت کامل آن می گردد.
6. احتلام هیچ یک از عوارض و مضرات روحی و جسمی استمنا و خودارضایی را ندارد . گناه به حساب نمی آید.
خصوصیات و ویژگی های خودارضایی و استمنا:
1. استمنا آن است که انسان با خود یا دیگرى کارى کند که از او منى بیرون آید؛ لازم نیست این عمل با وسیلهاى انجام گیرد؛ بلکه ممکن است با نگاه به عکس مبتذل یا فکر ملاعبه، معاشقه و نزدیکى با جنس مخالف نیز استمنا و خودارضایى صورت گیرد. یک فرایند غیر طبیعی برای ارضای غریزه جنسی است و انحراف جنسی محسوب می گردد.
2. استمنا یک عمل اختیاری است ،یعنی فرد با اراده خود دست به این عمل می زند و به آن آگاهی دارد، اگر چه در برخی افرادی که به خودارضایی معتاد شده اند، اراده تضعیف می گردد ، ولی به هر حال این گونه افراد اراده خود را کاملاً از دست نمی دهند . با اراده ضعیف هم می توانند جلوی خودارضایی خود را بگیرند.
3. استمنا در واقع آمیزش با خود است. تحریک کننده و تحریک پذیر یک نفر است . همین طور مراحل اوج لذت (گرم شدن، تصور لذت و...) توسط خود ارضا شونده فراهم می شود. در این جا تمام وجود فرد (در عین وحدت و یک پارچگی) باید دو پاره شود : یکی ارضا شونده و دیگری تحریک کننده. دو پاره شدن و تناقض در نقشها از نظر روانشناختی آسیب جدی به روان انسان میزند، از جمله اختلال در سیستم توجه و تمرکز و در مراتب بالاتر به توهم اسکیزوفرنیایی منجر شده و فرد را دچار آشفتگی روانی مینماید.
4. استمنا آستانه تحریک را پایین می آورد . باعث می شود که فرد در اثر اندک محرّک واقعی یا تخیلی، تحریک جنسی شود که این حالت خود موجب تحریک شدگی دائم در انسان می شود. چون بدن همیشه در همراهی خود فرد است و باعث لذت بردن و تامین کننده نیاز جنسی خود می گردد. کم کم بدن در یک حالت تحریک جنسی دائم قرار می گیرد.
استمنا باعث هدر دادن منی شخص می گردد و این جلوی رشد طبیعی و لازم بیضه ها را می گیرد .فرد با این کار، باعث می شود که بیضه هایش رشد لازم را نکنند و کوچک بمانند. بیضه هایی هم که از اندازه لازم کوچک تر باشند روشن است که نمی توانند به اندازه کافی منی بسازند . این باعث عقیمی و رشد ناکافی بدن و مشکلات دیگر می گردد.
5. ارضا شدن از طریق استمنا، یک ارضای غیر واقعی و کاذب و به صورت مجازی است. از این روی ارضای ناقضی محسوب می گردد ،چون در استمنا، فرد با تخیلگرایی جنسی و با تصور یک صحنه تحریکزا در ذهن دست به استمنا می زند.
6. استمنا معصیت و گناه بزرگ محسوب می شود . در نظام ثواب و عذاب الهی تفاوتی بین گناه کم و زیاد نیست. گناه، گناه هست ،چه یک بار ،چه صد بار . در هر حال سرپیچی از فرمان الهی تلقی می گردد. گناه (صرف نظر از این که فرد آن را گناه بداند یا نداند) اثرات روانیشناختی منفی و آسیب زننده ای بر روح و روان فرد دارد. این مطلب در روانشناسی دین که در دانشگاههای معتبر جهان در حال رشد و بالندگی میباشد، به اثبات رسیده است.
7. احساس گناه و عذاب وجدان و اضطراب در اکثر قریب به اتفاق مبتلایان به استمنا رواج دارد .
در افراد مسیحی و یهودی و لائیک نیز به نوعی شاهد این احساس گناه هستیم. گویا انسانها فارغ از عقاید مذهبی خود این امر را غیر طبیعی و خارج از چارچوب انسانی خود قلمداد میکنند.
8. سطح عزت نفس در افرادی که استمنا می کنند، به شدت افت می کند. فردی که استمنا میکند (هرچند به هیچ دین و آیینی ملتزم نباشد) ناخواسته به خاطر رفتار خارج از چارچوب خود دچار افت عزت نفس میگردد.
9. استمنا مضرات و آسیب های خطرناک و مخربی دارد . موجب بروز مشکلات روحی، روانی و جسمی مختلف در انسان می شود ، چون انحراف از مسیر صحیح پاسخ به یک غریزه و نیاز زیستی می باشد.
برخی از مضرات و آسیب های خطرناک استمنا و خودارضایی که گریبانگیر مبتلایان به آن می گردد ، در زیر به آن ها اشاره می کنیم:
استمنا آثار زیانباری بر جسم و روح و روان وارد می سازد که ذیلا مطالبی به استحضار میرسد.
الف. آسیبهاى جسمانى
1. ضعف و تحلیلِ قواىِ جسمانى:
کاهش انرژى جسمانى بدن از مضرات مهم و جبرانناپذیر خودارضایى است. احساس خستگى عارضه طبیعى انزال است. اگر خودارضایى در شبانه روز به دفعات تکرار شود، احساس خستگى در ساعات مختلف همراه انسان است. در نتیجه به مرور زمان ضعف و بى حالى در فرد تثبیت شده و یک طبیعت ثانوى براى او ایجاد مىکند. کاهش و تخلیه مکرر قواى جسمانى به ضعف عمومى و دائمى بدن و بالاخره به پیرى زودرس مىانجامد.
لاغرى، لرزش بدن، پژمردگى،ضعف مفاصل، تشنج، زردى و تیرگى چهره، از نشانهها و عوارض ضعف جسمانى است.
متأسفانه ضعف جسمانى به همین جا ختم نمىشود ، بلکه کل بدن را ساقط مىکند. شخصى که مبتلا به این عمل شوم شود، رفته رفته ضعف شدید در خود احساس کرده، کمر درد او را آزار می دهد تا این که به فلج عمومى بدن مبتلا می شود.
2. ضعف بینایى:
خود ارضایى به تدریج در نور چشم و قدرت بینایى اثر مىگذارد و آن را کاهش مىدهد. درجات و شدت ضعف چشم بستگى به درجات و شدت خودارضایى دارد و این به حدى است که گاه به نابینایى منجر مىشود.
3. آسیبپذیرى در برابر بیمارىها:
تحلیل رفتن قدرت بدن و قواى جسمانى، بستر پذیرش سایر بیمارىها را فراهم مىآورد. جسمى که با خود ارضایى ضعیف شده است ،نمىتواند در مقابل میکروب ها و ویروس ها از خود دفاع کند.
4. آسیب دستگاه تناسلى و ناتوانىهاى جنسى و تولید مثل:
خودارضایى اثرات مهمى در دستگاه تناسلى از خود برجاى مىگذارد. دکتر «هوچنین سون» معتقد است که عموم ناراحتىهاى مربوط به دستگاه تناسلى از آثار خودارضایى است. بعضى از این اثرات عبارت اند از: تورم غدد وذى، تورم کانال نطفه، تورم قسمت پایینى و عقب کانال ادرار، شل شدن عضلات تناسلى، خروج بى اختیار منى با کوچک ترین حادثه، ارضاى ناکامل جنسى و از دست دادن لذت مقاربت بعد از ازدواج، ناتوانى و تأخیر تولید مثل به خاطر ضعف مکرر دستگاه تناسلى و انزال زودهنگام، بیماری هاى مقاربتى، عقیم شدن.
5. آسیب مراکز عصبى و غدد در مغز:
در اثر خودارضایى و تحریک زیاد، هیپوتالاموس آسیب مىبیند. مغز و مراکز حساس دیگر مکرراً دچار کاهش نسبى جریان خون مىشوند و از این طریق آسیبهاى جبرانناپذیر و بر آن ها وارد مىشود. تخلیههاى مکرر عصبى، موجب ضعف اعصاب مىشود. خودارضایىهاى مکرر، مرکز عصبى را دچار حساسیت و ضعف و خستگى و اختلال مىسازد. به گفته یکى از دانشمندان، خود ارضایى موجب ضعف قواى شهوانى و بى رمق و بى جان شدن آن ها مىشود.
به طور کلى اختلال قواى بینایى، شنوایى (مثل صداى زنگ در گوش و وز وز کردن) و... از ضعف و اختلال اعصاب است.
6. کم خونى؛
7. کم اشتهایى و مشکلات گوارشى؛
8. کم خوابى و اختلال در خواب؛
9. تنگى نفس؛
10. سر درد و سرگیجه؛
11. پیدایش تغییرات در نخاع و ستون فقرات.
12. همگى از آسیبهاى جسمى خودارضایى هستند.
ب. آسیبهاى روحى - روانى:
1. ضعف حافظه، حواس پرتى و ناتوانى در تمرکز فکرى:
یکى از پى آمدهاى خودارضایى، ضعف و تحلیل قواى جسمانى است . این به نوبه خود ناشى از اختلال در عملکرد سیستم مغز و اعصاب است. اختلال در این سیستم موجب مىشود که بخش حافظه کارایى لازم را نداشته باشد. علاوه بر این، شخصِ مبتلا به خودارضایى به خاطر تمرکز در این عمل و توجه نسبتاً مداوم به موضوعات جنسى، حواس پرت و ناتوان در تمرکز فکرى است که این خود عامل دیگرى براى کاهش مستمر حافظه است.
از عوامل حفظ و تقویت حافظه آن است که فرد به کارهاى علمى و فکرى مشغول باشد ،در حالى که شخص خودارضا از کارهاى علمى و فکرى باز مىماند . این خود عامل دیگرى براى ضعف حافظه چنین اشخاصى است.
2. اضطراب:
دلهره و دلواپسى از ویژگىهایى است که دائماً فرد خودارضا را رها نمىکند. او مرتب با خود درگیر است و نمىتواند با خود کنار آید. افکار آشفته، وسواس فکرى، بى ثباتى، درهم ریختگى فکرى دامن گیر اوست: «نکند کسى بفهمد»، «کى و چگونه این کار را تکرار کنم»، «کى مىشود نجات پیدا کنم» و.. لحظهاى آرام و قرار ندارد، سرزنش و تحقیر خود به علت ارتکاب گناه، شخصیت او را در هم مىکوبد. گاهى تأخیر در ترک و این که بعد از ترک چه مىشود، امان او را مىگیرد.
3. افسردگى:
بى احساسى و بى تفاوتى، بى نشاطى و بى ذوقى، سستى و گوشهگیرى، غم و اندوه، عدم علاقه به امور هنرى، ورزشى، مسائل معنوى و... همگى از نشانههاى بارز و حتمى افسردگى است.
4. پرخاشگرى و بداخلاقى:
شخصِ خودارضا نسبت به کوچکترین محرک محیطى حساس است، حوصله گفت و گو با دیگران را ندارد، زود رنج است و سریعاً از کوره در مىرود، به نور زیاد، صدا، رفت و آمد و... حساسیت فوقالعاده دارد.
5. یأس از زندگى:
6. از بین رفتن خلاقیتها، توانایىها و سرکوب شدن استعدادها.
7. عدم میل به تحصیل، مطالعه، تحقیقات علمى و فعالیتهاى فکرى.
8. هوس باز و بىبند و بار شدن و اعتیاد به ارضاى جنسى نامشروع.
9. بى عاطفه، کم رو و خجل.
10. عدم اعتماد به نفس و احساس حقارت، ضعف اراده.
11. از بین رفتن صفاى دل و بى علاقهگى نسبت به امور معنوى، مجالس دعا، جماعات و... .
12. احساس گناه، عذاب وجدان.
ج) آسیبهاى اجتماعى:
خودارضایى یک حس گریز از اجتماع پدید مىآورد که در اثر افراط و تکرار در او ریشهدارتر خواهد شد. فرد در گوشهاى خود را منزوى و به افکار دور و دراز مىپردازد. توجه به لذات شخصى، سبب سستى روابط اجتماعى مىگردد و حیات جمعى را دچار مخاطره مىسازد. فردِ خودارضا به غیر از میل به انزواجویى در عرصه اجتماعى نیز با مردم جوششى ندارد . از زندگى جمع احساس لذت نمىکند. این جاست که نه تنها شخصیت اجتماعى و انسانى چنین افرادى تدریجاً متزلزل شده بلکه جامعه نیز از وجود نیرو جوان و پرانرژى محروم گردیده است . در دراز مدت موجب اختلال در نظام اجتماعى مىشود.
این دسته از آسیبها عبارت اند از:
1. بى آبرویى؛
2. مشکلات خانوادگى؛
3. انزواى اجتماعى، طرد شدن از جامعه و مشکل دوست یابى؛
4. مشکلاتى در ازدواج از قبیل: عدم پذیرش در خواستگارى، بى میلى به ازدواج و تأخیر در آن، بى میلى به همسر، ناتوانى در مقاربت صحیح و ارضاى جنسى خود و همسر، ناسازگارى خانوادگى، سرد بودن کانون خانواده، ناتوانى در برابر مشکلات و سختىها پس از ازدواج، طلاق و متزلزل شدن کانون خانواده.
5. افت تحصیلى،
6. بزهکارى،
7. عدم علاقه نسبت به فداکارى و خدمتگزارى به همنوعان و...
8. لذت نبردن از دوستىها و مهر و محبتها در روابط با پدر و مادر، بستگان و دوستان و بالاخره بریدن از آنان،
9. از بین رفتن عزت، پاکدامنى، شرف و حیا،
10. انحطاط و انحراف فکرى و عملى خود و به انحراف کشیدن دیگران،
11. ایجاد خطرات اجتماعى براى خانواده خود و نوامیس دیگران،
12. سوء استفاده جنسى و تجاوز به کودکان،
13. ترویج و اشاعه فحشا و منکرات،
14. شیوع بیمارىهاى مقاربتى در جامعه،
15. حسادت و بدبینى.
د) آسیبهاى معنوى و اخروى:
همه آسیبهاى سه گانه که سخن از آن ها به میان رفت، قابل اصلاح و جبران است اما آسیب معنوى به این راحتى قابل جبران نیست چون
اولاً: آسیب به قلب و دل است که هیچ کدام از ابعاد وجود آدمى به ارزش، کارایى، حساسیت و لطافت قلب و دل او نیست. به تعبیر قرآن و روایات اسلامى، گناه به انسان سرازیر مىشود و آن را فاسد و از کار مىاندازد.
دوّم: این آسیب فقط دنیوى نیست.