هرچه افکار و اعتقادات، حقانیتر، یقینیتر، حکیمانهتر و عمیقتر باشند و صفات و اخلاقیات نیکوتر و پسندیدهتر و اعمال و رفتار صالحتر و اخلاقیتر شود اتحاد و انسجام جوامع بیشتر خواهد بود.
چکیده
اخلاقیات در کنار اعتقادات و عبادات جایگاه رفیعی در ایجاد، استقرار و استمرار وحدت انسانها و مسلمانان نقش دارند؛ ازاینرو، این راهبرد در آموزههای نظری و عملی اسلام ارائه گردید تا در اتحاد جوامع خرد و کلان و حتی وحدت جهانی تأثیرگذار باشد. اسلام با توصیه به فضائل وحدتبخش مانند تقوا، مبارزه با خودخواهی، اعتدال، گفتمان عالمانه و صادقانه، احترام متقابل، حسن ظن، تحمل و مدارا، وفای به عهد و نیز پرهیز از رذائلی چون تعصب، حسادت، ظلم، اهانت، انحصارطلبی، تبعیض، تهمت و کینه، رعایت اخلاق اسلامی را در جهت تقریب و دوری از تفرقه، مؤثر دانسته است.
طرح مسئله
انسان موجودی اجتماعی است و زندگی جمعی یکی از اصلیترین نیازهای روحی اوست؛ ازاینرو، بسیاری از اندیشمندان ضمن پذیرش زیست اجتماعی انسان، علت آن را «مدنی بالطبع» یا «مدنی بالاستخدام» و یا «مدنی بالاجبار» بودن او دانستهاند؛ (طباطبایی، بیتا: 3 / 97 و 7 / 155؛ شریفی، 1384: 122) و حتی اطلاق لفظ «انسان» را درباره این موجود، دلیل نیازمندی او به انس و الفت با دیگران بیان کردهاند. (مخزن الموسوی، 1389: 3؛ گوهرین، 1367: 1 / 106) به همین دلیل هیچ انسانی در شرایط عادی بهتنهایی توانایی بقا و ادامه حیات ندارد.
افزون بر این، بعد فردی و اجتماعی شخصیت انسان و فضایل و رذایل اخلاقی او در جامعه در ارتباط او با سایرین شکل میگیرد که «وحدت» از فضایل و «تفرقه» از زمره رذایلاند. انسانها در زندگی اجتماعی بهدلیل تفاوت و تغایر اهداف، امیال، منافع، روشها، افکار، باورها و ...، دچار اختلافات و عداوتهایی میشوند که کیان وجودی، سلامت، امنیت و سعادت آنها را تهدید میکند. بر همین اساس، فلسفه وجودی ادیان و حکومتها و نهادهای اجتماعی و مصلحان عالم جلوگیری از عداوت، خشونت، اختلاف، جنگ و ظلم و ... بوده است.
براساس شواهد تاریخی دور و نزدیک، هر قوم و امتی که در برابر دشمنان بدخواه درونی و برونی خویش، همدلی و همبستگی خود را در نظر و عمل حفظ کرده است، موفق بود و به اهداف خویش دستیافت؛ و در غیر این صورت، بهرغم زیادی عِدّه و عُدّه محکوم به شکست شد؛ حتی جوامعی که ادعای پیروی از خدا و انبیا و اولیای او را داشتهاند نیز بهدلیل عدم انسجام و همبستگی، مشمول عنایات و امدادهای الهی نشده، شکست خوردهاند. افزون بر آن هر ملتی که خواهان رشد و پیشرفت در ابعاد گوناگون تمدن، فنون و صنعت و بهطورکلی در همه امور مادی و معنوی باشد، باید در حفظ همبستگی خود بکوشد:
بین میزان وحدت و اتحاد جامعه با پیشرفت و رفاه آن جامعه رابطه مستقیمی برقرار است. (موسوی خمینی، 1390: 153)
در اسلام، وحدت و همزاد اهریمنی آن یعنی تفرقه، قدمتی بهاندازه تاریخ دارد. اسلام از همان ابتدا چه در زادگاه خود و چه در خارج آن با عوامل ناهمسازگرایی که ریشه در تضاد منافع فردی، گروهی، طبقاتی و قومی داشت، روبهرو بود. (امیر اردوش، 1389: 696) ازاینرو، پیامبر اسلام(ص) و جانشینان و پیروان حقیقی او در طول تاریخ سعی کردهاند با استعانت از آموزههای ناب اسلامی از پراکندگی مسلمین جلوگیری کنند.
مسئله مقاله پیشرو آن است که آیا فضایل و رذایل اخلاقی در پیدایش و حفظ و مدت و یا تفرقه و جدایی اجتماعی مؤثر است یا خیر. همانگونهکه مسائل اعتقادی ـ کلامی و نیز مسائل رفتاری در حوزههای اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی، در سطوح مختلف داخلی و خارجی، با وحدت، برادری و تفاهم مرتبطاند، اخلاقیات و صفات خوب و بد درونی نیز نقش مؤثر و تعیینکنندهای در ایجاد و امحای وحدت دارند یا خیر و اگر مؤثر است تا چه حد و به چه کیفیت.
از میان فضایل اخلاقی، بخشی که بیشتر جنبههای اجتماعی دارند، نقش مؤثرتر و برجستهتری در ایجاد، تقویت و استمرار وحدت دارند؛ از جمله ایمان و باور به توحید بهعنوان زیربنای اخلاقی، احترام متقابل، وفای به عهد، تولّی و تبرّی، غیرخواهی و عاطفه، عدالت، ایثار، تواضع، تعاون، ادب در گفتار، و از میان رذایل اخلاقی نیز، کفر و شرک و نفاق بهعنوان منشأ رذایلی همچون خودخواهی، زیادهخواهی، جهل، تعصب، کبر و مکر در این موضوع تأثیرگذارند. بنابراین با توجه به جایگاه اخلاق در بحث مذکور در این مقاله سعی بر آن است تأثیر اخلاقیات در ایجاد وحدت تحلیل، و مهمترین فضایل اخلاقی مؤثر در ایجاد، حفظ و گسترش اتحاد و انسجام بررسی گردد.